به گزارش خبرنگار فرهنگی دانشگاه شهید چمران اهواز، دراین یادداشت آمده است:
این روزها کمتر خانه ای است که با تدریس ارتباط نداشته باشد. مادرها، پدرها، خواهر ها و برادرهای بزرگتر براساس تدریس های ارائه شده در تلویزیون و تدریس های از راه دور معلمان، به کمک شبکه های اجتماعی به فرزندانشان کمک می کنند.
معلم ها در تکاپوی تهیه مطالب درسی و دنبال کردن اهداف درسی هستند. همسرم که معلم چهارم ابتدایی است از طریق گروه های مجاز ی با خانواده ها در ارتباط است و روزانه بیش از ساعات حضورش در مدرسه پی گیر آموزش است. در دانشگاه همین گونه است. اساتید از طریق پیوندهای تدریس مجاز ی دانشگاه در تکاپو هستند.
در دانشگاه شهیدچمران اهواز اساتید با طرح اشکالات خود در تالار گفتگوی سامانه مربوطه برای بهبود تدریس خود تلاش می کنند. مدیران گروه و همکاران ادامه بحث را با شبکه های اجتماعی پی گیری می کنند. دانشجویان ضمن استفاده از این تدریس ها برای رفع اشکال درسی با اساتید از طریق شبکه های اجتماعی و حتی تلفنی پیوند برقرار می کنند. از روش های مختلف و برنامه های ارتباطی کمکی برای بهبود تدریس کمک گرفته می شود. برخی از اساتید با ارئه برنامه های کمکی و معرفی آنها در شبکه های اجتماعی به دیگر همکاران کمک می کنند.
تجربه من در برخی از دروس نشان می دهد که برخی از دانشجویان حتی بهتر و بیشتر از کلاس پی گیر مطالب هستند. در درس روش تحقیق کیفی برخی از دانشجویان چندین نمونه مصاحبه از طریق شبکه های اجتماعی داشته اند و نکات کلیدی هر مصاحبه را استخراج و برای رفع اشکال برای من ارسال کرده اند. این تحربه فهم متون درسی را برایشان آسانتر کرده است. البته دانشجویانی هستند که کمتر از سایرین درگیر مطالب هستند. نباید فراموش کرد این موضوع در تدریس کلاس واقعی هم درجریان است، که فعالیت همه دانشجویان یکسان نیست. این موضوع مرا برای تأیید یکی از مهمترین رویکردهای یادگیری معاصر یعنی سازنده گرایی و به ویژه سازنده گرایی اجتماعی بار دیگر دست به قلم کرد.
سازنده گرایی در تدریس، الگویی فعال است که برخلاف الگوهای سنتی که درآن تنها معلم فعال است و دانش آموزان منفعلانه مطالب را ازاو دریافت می کنند، معتقد است دانش آموزان و یادگیرندگان نقشی مهم در یادگیری دارند. به عبارت دیگر دانش در ذهن افراد توسط خودشان ساخته می شود. هر یک از ما دانش جدیدرا براساس تجارب و آموخته های قبلی سازمان می دهیم و شکل استفاده و نحوه یادگیری ما با وجود شباهت ها ویژه خودمان است.
مثلا من استفاده از نرم افزار ایموس را از روی راهنمای انگلیسی و فارسی فراگرفتم، ساعت ها تمرین کردم تا نخستین تحلیل را انجام دادم. با مراجعه به مقالات اولین مقاله را با این الگو تدوین کردم. در این مسیر گفتگو با همکاران، مطالعات بیشتر و الگوی مقالات انگلیسی و فارسی راهنمای راهم بود. همکار دیگری به این دانش از مسیر متفاوتی رسیده است. چارچوب نگارش مقالات ما ضمن شباهت ها تفاوت هایی هم دارد. در این مسیر نقش فعال خودمان و راهنمایی کتاب و همکاران نقش مهمی در یادگیری ما دارد. بااین نمونه روشن می شود که در رویکرد سازنده گرایی در تدریس، معلم نقش یک راهنما را برعهده دارد. از این جهت پیروان این رویکرد معتقدند تا فرد نخواهد و به شکل فعال درگیر یادگیری نشود، یادگیری واقعی تحقق پیدا نمی کند.
در الگوی سازنده گرایی اجتماعی تعامل معلمان، والدین، همسالان و سایر افراد در بهبود فرآیند یادگیری مهم است. البته همان گونه که گفته شد اساتید و معلمان در این رویکرد نقش یک راهنما را در بهبود یادگیری دارند و یادگیری واقعی توسط فرد صورت می گیرد و دانش را خودش در ذهنش و در رابطه با دانش قبلی اش سازمان می دهد و در طول زمان این ساختار را بهبود می بخشد.
پیشرفت های فناوری در این جهت به عنوان ابزارهای کمکی نقش مهمی برعهده دارند. تجارب این روزها استفاده از این ابزارها برای راهنمایی دانش آموزان و دانشجویان در مسیر یادگیری است. نکته جالب این است که فرآیند یادگیری اساتید، معلمان، دانشجویان، خانواده ها و دانش آموزان برای استفاده از این برنامه ها در چارچوب این رویکرد قابل بررسی است. ضرورت و نیاز برای استفاده از این روش ها، باوجود استرس های مربوطه که در هر پدیده تازه امری طبیعی است، اساتید و معلمان را به افرادی ماهر تبدیل کرد. هرچند دخالت برخی از مدیران در این فرآیند خود جوش در مواردی به دلایل سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی ایجاد مشکل می کند و با روح تدریس سازنده گرایی در تضاد است، تحلیل این موضوع به جای دیگری موکول می شود. فرآیند کلی یادگیری در این روزها نشان داد، نیاز و ضرورت به یادگیرندگان انگیزه درونی می دهد و این خود برای شکل دادن به دانش جدید دریک حوزه بسیار مهم است.
به عنوان نمونه هریک از ما دانش خود دررابطه با کاربرد فناوری در تدریس را خودمان با راهنمایی دستورالعمل ها و رفع اشکال ها فراگرفتیم. این یادگیری چون فعال است و توسط خودمان شکل گرفته پایداری بیشتری دارد. این همان فرآیند یادگیری سازنده گرایی از نوع اجتماعی است. هرچند روابط اجتماعی در مواردی از طریق شبکه های اجتماعی است و در مواردی در خانواده ها از طریق روابط رودررو است. البته این رویکرد برای همه افراد مناسب نیست. برای برخی یادگیرندگان که به دلایل مختلف انگیزه کافی ندارند، کسانی که فاقد امکانات هستند و یا توانمندی بالایی برای سازماندهی ذهن خود را ندارند ممکن است نیاز به استفاده از روش های دیگری باشد. ولی در این شرایط و با امکانات موجود استفاده از این رویکرد نشان داد که تا حدود زیادی می توان یادگیری فعال از نوع سازنده گرایی فردی و اجتماعی را به خدمت گرفت.
اگر دانشگاه و سایر مؤسسات آموزشی می خواستند برای آمادگی اساتید و معلمان چنین دوره هایی برگزار کنند، چقدر زمان و هزینه برای برگزاری این دوره ها صرف می شد؟ تاچه میزان افراد برای استفاده از این روش ها در شرایط غیرضروری و در موقعیت جریان عادی تدریس برای تدریس مجازی انگیزه داشتند؟ تاچه میزان آموخته های روش فعلی در مقایسه با روش های سنتی در ذهن و رفتار یادگیرندگان استمرار و دوام بیشتری دارد؟ قضاوت با شماست.